نظریه پنجره شکسته و اعتیاد
نظریه پنجره شکسته و ارتباط آن با اعتیاد
وقتی اعتیاد در یک خانواده سال ها طول می کشد و ادامه پیدا می کند.
موجب به هم ریختن جایگاه ها و نقش ها(مخصوصا نقش پدر و مادر) در خانواده می شود.
و وضعیتی را پیش می آورد که به آن خانواده نابسامان می گوییم.
اگر در چنین خانواده ای صرفا تمرکز بر درمان فرد معتاد داشته باشیم متوجه خواهیم شد. که رفتارهای خانواده به گونه ای پیش می رود که بیمار از درمان خارج شود و
دوباره به سمت مصرف مواد کشیده شود!
در صورتیکه بخواهیم همزمان، خانواده و فرد معتاد را درمان کنیم، در قدم اول خانواده به دنبال روش های زودبازده، چند کلمه ای و دستوری هستند که به خیال خود
بتوانند با آنها رفتار و زندگی خود را یک شبه تغییر دهند!
وقتی در آموزش های اولیه، خانواده متوجه می شوند که تغییر رفتار زمان بر است.
و نه اینکه یک رفتار بلکه هزاران رفتار لازم است تغییر کند.
که خانواده ای از نابسامانی نجات یابد، تمایلشان برای شرکت در جلسات آموزش خانواده بیشتر می شود.
و با نتیجه گرفتن قدم به قدم از این آموزش ها انگیزه بالاتری برای تغییر خود پیدا می کنند.
در جلسات آموزش خانواده کلینیک تخصصی ترک اعتیاد آینده، برای اینکه خانواده ها با صرف زمان و انرژی کمتر نتیجه بیشتری در تغییرات رفتاری بگیرند.
تمرین هایی به خانواده ها داده می شود که منجر به تغییر باورها و رفتارهای اصلی و بنیادین در خانواده شود.
و با توجه به اینکه رفتارها و باورهای فرعی تابع اصل می باشند.
بدون اینکه انرژی و زمان خود را در تغییر این رفتارهای فرعی تلف کرده باشند چنین رفتارهایی خود بخود تغییر خواهند کرد.
یکی از چنین تمرین هایی آشنایی با نظریه ها و تئوری های یادگیری فردی و اجتماعی
به زبان ساده و استفاده خانواده ها از چنین نظریاتی در زندگی شخصی و خانوادگی خود است.
یکی از نظریه هایی که خانواده ها می توانند برای تغییر ساختار خانوادگی خود قبل یا بعد از شروع درمان اعتیاد از آن بهره ببرند.
نظریه پنجره شکسته است که در زیر به آن اشاره می کنیم.
ضمن اینکه خوشحالیم که مسئولین ما در شهرداری ها به چنین نظریه هایی توجه دارند تعریف نظریه پنجره شکسته را به نقل از همشهری آنلاین می آوریم. شما
خانواده محترم بعد از خواندن مطالب فکر کنید که چه قسمت هایی در محیط خانه و اطرافتان نشان از بی سر و سامانی دارد و اولین قسمت کوچکی را که لازم است
سروسامان دهید کدام است؟ در مطالب بعدی به صورت جداگانه نحوه استفاده از نظریه پنجره شکسته در خانواده ها مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
تئوری پنجره شکسته در زمینه رفتار جمعی است.
شکلگیری این تئوری نیز برای خود داستانی دارد. داستانی که با همت مسئولان یک شهر به سرانجام رسید.
داستان اینگونه بود که در دهه هشتاد در نیویورک باجگیری در ایستگاهها و در داخل قطارها امری روزمره و عادی بود.
فرار از پرداخت پول بلیط رایج بود تا انجا که سیستم مترو ۲۰۰ میلیون دلار در سال از این بابت ضرر میکرد.
مردم از روی نردهها بهداخل ایستگاه میپریدند و یا ماشینها را به عمد خراب میکردند و یکباره سیل جمعیت بدون پرداخت بلیط به داخل مترو یا اتوبوسها و…سرازیر میشد.
اما آنچه که بیش از همه به چشم میخورد گرفیتی (Graffiti) یا نوشتههای روی در و دیوار، واگنها و اتاقکهای اتوبوسها بود.
گرفیتیها نقشها و عبارات عجیب و غریب و درهمی است.
که بر روی دیوار نقاشی و یا نوشته میشدند و یا میشوند.
هر شش هزار واگنی که در حال کار بودند از سقف تا کف و از داخل و خارج از گرفیتی پوشیده شده بودند.
آن نقش و نگارهای نامنظم و بیقاعده چهرهای زشت، عبوس و غریب را در شهر بزرگ زیرزمینی نیویورک پدید
آورده بودند. اینگونه بود وضعیت شهر نیویورک در دهه ١٩٨٠ شهری که موجودیتش در چنگال جرم، جنایت و
خشونت فشرده میشد.
با آغاز دهه ١٩٩٠ به ناگاه وضعیت گوئی به یک نقطه عطف برخورد کرد. سیر نزولی آغازشد.
قتل و جنایت به میزان ٧٠ درصد و جرائم کوچکتر مانند دزدی و غیره ۵٠ درصد کاهش یافت.
در ایستگاههای مترو با پایان یافتن دهه ١٩٩٠، ٧۵ درصد از جرائم از میان رفته بود. زمانی که نیویورک به امنترین شهر بزرگ آمریکا تبدیل شده بود.
دیگر حافظهها علاقهای به بازگشت به روزهای زشت گذشته را نداشتند.
اتفاقی که در نیویورک افتاد همه حالات مختلف را به خود گرفت، به جز یک تغییر تدریجی… کاهش جرائم و خشونت ناگهانی و به سرعت اتفاق افتاد.
درست مثل یک اپیدمی. بنابراین باید عامل دیگری در کار میبود.
باید توضیح دیگری برای این وضعیت پیدا میشد.
این “توضیح دیگر” چیزی نبود مگر تئوری “پنجره شکسته” (Broken Window Theory).
تئوری پنجره شکسته محصول فکری چه کسانی بود؟
تئوری پنجره شکسته محصول فکری دو جرم شناس آمریکائی به نامهایجیمز ویلسون (James Wilson) و جورج کلینگ (George Kelling) بود.
این دو کارشناس استدلال کردند که جرم نتیجه یک نابسامانی است.
به عنوان مثال؛ اگر پنجرهای شکسته باشد و مرمت نشود آنکس که تمایل به شکستن قانون و هنجارهای اجتماعی را دارد.
با مشاهده بی تفاوتی جامعه به این امر دست به شکستن شیشه دیگری خواهد زند.
دیری نمیپاید که شیشههای بیشتری شکسته میشود .
و این احساس آنارشستی، بیقانونی و هرج و مرج از خیابان به خیابان و از محلهای به محله دیگر گسترش
یافته و با خود اعلائم و پیامهایی را به همراه خواهد داشت. به عبارتی این پیام را میدهند.
که از این قرار؛ هر کاری را که بخواهید مجازید انجام دهید بدون آنکه کسی مزاحم شما شود.
در میان تمامیمصائب اجتماعی که گریبان نیویورک را گرفته بود.
ویلسون و کلینگ دست روی “باج خواهیهای کوچک” در ایستگاههای مترو، “نقاشیهای گرفیتی” و نیز
“فرار از پرداخت پول بلیط ” گذاشتند.
استدلال آن ها چه بود؟
آنها استدلال میکردند که این جرائم کوچک، علامت و پیامیرا به جامعه میدهند که ارتکاب جرم آزاد است.
هر چند که فی نفسه خود این جرائم کوچک هستند.
این بود تئوری اپیدمیجرم که به ناگاه نظرات را به خود جلب کرد.
حالا وقت آن بود که این تئوری در مرحله عمل به آزمایش گذاشته شود.
فردی به نام دیوید گان (David Gunn) به مدیریت سیستم مترو گمارده شد.
و پروژه چند میلیارد دلاری تغییر و بهبود سیستم مترو نیویورک آغاز شد.
برنامه ریزان به وی توصیه کردند که خود را درگیر مسائل جزئی مانند گرفیتی نکند و در عوض به تصحیح سیستمی بپردازد.
که به کلی در حال از هم پاشیدن بود. اما پاسخ این فرد بسیارعجیب بود.
دیوید گان گفت: “گرفیتی است که سمبل از هم پاشیده شدن سیستم است. باید جلوی آنرا به هر بهائی گرفت.”
از نظر او بدون برنده شدن در جنگ با گرفیتی تمام تغییرات فیزیکی که شما انجام میدهید.
محکوم به نابودی است. قطار جدیدی میگذارید.
اما بیش از یک روز دوام نمیاورد، رنگ و نقاشی و خطهای عجیب بر روی آن نمایان میشود.
و سپس نوبت به صندلیها و داخل واگنها و… میرسد.
گان در قلب محله خطرناک هارلم یک کارگاه بزرگ تعمیر و نقاشی واگن بر پا کرد.
واگنهائی که روی آنها گرفیتی کشیده میشد بلافاصله به آنجا منتقل میشدند.
به دستور او تعمیرکاران سه روز صبر میکردند.
تا بر و بچههای محله خوب واگن را کثیف کنند و هر کاری دلشان میخواهد.
از نقاشی و غیره بکنند بعد دستور میداد شبانه واگن را رنگ بزنند.
و صبح زود روی خط قرار دهند. باین ترتیب زحمت سه روز آنها به هدر رفته بود.
در حالیکه گان در بخش ترانزیت نیویورک همه چیز را زیر نظر گرفته بود.
ویلیام برتون (William Bratton) به سمت ریاست پلیس متروی نیویورک برگزیده شد.
برتون نیز از طرفداران تئوری “پنجره شکسته” بود و به آن ایمانی راسخ داشت.
در این زمان ١٧٠٫٠٠٠ نفر در روز به نحوی از پرداخت پول بلیط میگریختند.
از روی ماشینهای دریافت ژتون میپریدند و یا از لای پرههای دروازههای اتوماتیک خود را به زور به داخل میکشاندند.
در حالیکه کلی جرائم و مشکلات دیگر در داخل و اطراف ایستگاههای مترو در جریان بود.
برتون به مقابله مسئله کوچک و جزئی مانند؛ پرداخت بهاء بلیط و جلوگیری از فرار مردم از این مسئله پرداخت.
در بدترین ایستگاهها تعداد مامورانش را چند برابر کرد. به محض اینکه تخلفی مشاهده میشد فرد را دستگیر میکردند.
و به سالن ورودی میآوردند و در همانجا در حالیکه همه آنها را با زنجیر به هم بسته بودند سرپا و در مقابل موج مسافران نگاه میداشتند.
هدف برتون ارسال یک پیام به جامعه بود که “پلیس در این مبارزه جدی و مصمم ” است.
او یک گام دیگر به جلو برداشت و اداره پلیس را به ایستگاههای مترو منتقل کرد.
ماشینهای سیار پلیس در ایستگاهها گذاشت. همانجا انگشتنگاری انجام میشد و سوابق شخص بیرون کشیده میشد.
از هر ٢٠ نفر یک نفر اسلحه غیر مجاز با خود حمل میکرد که پرونده خود را سنگین تر میکرد.
هر بازداشت ممکن بود به کشف چاقو و اسلحه و بعضا قاتلی فراری منجر شود.
و اما نتیجه…
نتیجه این شد که مجرمین بزرگ به سرعت دریافتند که با این جرم کوچک ممکن است خود را به دردسر بزرگتری بیاندازند.
اسلحهها در خانه گذاشته شد و افراد شرّ نیز دست و پای خود را در ایستگاههای مترو جمع کردند.
کمترین خطائی دردسر بزرگی میتوانست در پی داشته باشد.
پس از چندی نوبت جرائم کوچک خیابانی رسید. درخواست پول سر چهار راهها وقتی که ماشینها متوقف میشدند.
مستی، ادرار کردن در خیابان و جرائمیاز این قبیل که پیش پا افتاده گمان میشد موجب دردسر فرد میشد.
باور جولیانی و برتون با استفاده از “پنجره شکسته” این بود که بی توجهی به جرائم کوچک پیامیاست.
به جنایتکاران و مجرمین بزرگتر که جامعه از هم گسیخته است و بالعکس مقابله با این جرائم کوچک به این معنی بود.
که اگر پلیس تحمل این حرکات را نداشته باشد پس طبیعتا با جرائم بزرگتر برخورد شدیدتر و جدیتری خواهد داشت.
قلب این نظریه اینجاست که این تغییرات لازم نیست بنیادی و اساسی باشند .
بلکه تغییراتی کوچک چون از بین بردن گرفیتی و یا جلوگیری از تقلب در خرید بلیط قطار میتواند.
تحولی سریع و ناگهانی و اپیدمیک را در جامعه به وجود آورده به ناگاه جرائم بزرگ را نیز به طور باور نکردنی کاهش دهد.
این تفکر در زمان خود پدیدهای رادیکال و غیر واقعی محسوب میشد. اما سیر تحولات، درستی نظریه ویلسون و کلینگ را به اثبات رساند.
- آیا این نظریه در جاها و موارد دیگر نیز کاربرد دارد؟
- آیا این نظریه علاوه بر کشورها در کوچکترین واحد اجتماعی یعنی خانواده نیز کارایی دارد؟
- نظر شما چیست؟
بیشتر بخوانید:
آشنایی با نظریه پنجره شکسته
کلید واژه ها:
- آموزش تغییر رفتار در خانواده
- آموزش خانواده
- خانواده نابسامان
- دکتر سعید کفراشی
- کلینیک تخصصی ترک اعتیاد آینده
- نحوه رفتار خانواده با فرد معتاد
- نظریه پنجره شکسته
- هموابستگی
- هم وابستگی
- خانواده نا به سامان
- رفتار خانواده با معتاد
- خانواده درمانی اعتیاد
- نقش خانواده در درمان اعتیاد
- اعتیاد و خانواده
- خانواده و اعتیاد
- سبک زندگی اعتیادی
- تغییر سبک زندگی
- بهترین روش ترک اعتیاد
- بهترین روش درمان اعتیاد
- بهترین روش حل مساله
- حل مساله
- بهترین روش ترک ب۲
- بهترین روش ترک متادون
- بهترین کلینیک ترک اعتیاد ایران
- بهترین کلینیک ترک اعتیاد تهران
- بهترین دکتر اعتیاد
- بهترین مشاور اعتیاد
- فلورا قربانی اعتماد
هفته اول از دو قرص یک چهارک کم کردم تا دو هفته ادامه دادم.بعدکردمش هفته ای یک سیسی کاهش دوز یعنی یک هشتم قرص را کم کردم که شد یک قرص ونصف ویک هشتم.هفته چهار شد یکی ونیم.پنجم شد یکی ویک هشتم.ششم یکی.هفتم یک هفتم.هشتم یک ششم.نهم یک پنجم.دهم یک چهارم یعنی ۲سی سی.یازدهم ۱.۵.دوازدهمنیم سیسی.سیزدهم ۲۵ دهم.چهاردهم صفر.تا دوروز هیچی.بعدش تا چها روز روزی یکی قرص کلوعیدین وتمام داروی فشار خونه که برای سم زدایی استفاده میشه.دکتر کاملش میکنه.
دکتر خواهشن درباره این نظر رای بدید ونظرتون. بگید برنامش خوبه؟؟؟
به نظرمن متادون اونم قرصش بهترین روش برای ترک اعتیاده ومیشه دوز دوقرص یهنی ۱۶ سیسی را تو سه ماه قطع کردخودم تجربشو دارم هفته ای یک سیسی تا صفر بعد یک ب۲ تا دو روز وتمام.البته اختلال خواب بعد از چند وقت ردیف میشه امتحان کنید من که جواب دادبم الانم ۴سال پاک پاکم خدایا شکرت.