0 دیدگاه

با سلام و خسته نباشید . آقای دکتر ببخشید من جواب سوالم رو گرفتم ااما برای روشنتر شدن موضوع باید اطلاعات دیگری را به شما بدهم تا بیشتر راهنمایی بفرمایید. برادر من۲۲ سالشه و به اختلال شخصیتی نوع ّب و افسردگی  مبتلا است حدودا سه ساله که فهمیدیم و تحت درمان و مشاوره بوده است خیلی عادت به بیرون ماندن از خونه داغره و وقتش رو با دوستای نابابش بر خلاف میل ما میگذراند دارو هاش شامل ریسپریدون ، دپاکین، بی پریدین، نالتراکسون، فلووکسامین و چند داروی دیگر به صورت مقطعی بوده از اردیبهشت امسال داروهاش و بدون اطلاع از دکترش قطع کرد و دیگه حتی به جلسات مشاوره و ویزیت نرفت. طی مشاوره هاش دکترش گفت که خیلی باهوش هم هست البته در دبیرستان همیشه شاگرد ممتاز وده و بروز این مکشکلش همزمان با سال اول کنکور بود که در دانشگاه پذیرفته نشد و دیگر انهمه وسواسی که برای کتابش به خرج میداد همه به یکباره ناپدید شد گویی که او هیچوقت اون آدم نبوده و شروع کرد با دختران رابطه برقرار کردن که متاسفانه آتنها هم آدمای خوبی نبودن و برادرم به طور کلی دگرگون شد تا حدی که او که به شدت از بوی سیگار حالش به هم می خورد شروع کرد به سیگار کشیدن و گاهی خوردن ترامادول. خیلی تند خو هم هست . گاهی تظاهر زیادی میکنه که بیماره و از این موضوع سواستفاده میکنه. یک هفته پیش یه جملۀ طولانی رو چند بار بدون اشتباه تکرار می کرد که اصلا ما نمیدونستیم اون حالتش حقیقی بود یا نه ما واقعا نمیدونیم که چه رفتاری رو باهاش بکنیم وقتی که خودش تمایل به بهبود نداره  هر چند خیلی ازش مراقبت میکنیم ولی موفق نمیشیم و خیلی می ترسیم که ممکنه چیزی غیر از سیگار مصرف کنه. چند بار سابقۀ خود زنی داشته که یکبار خیلی جدی بود و من خودم نجاتش دادم حتی برای مداوا آوردمش تهران برای مشاوره. خواهش میکنم به من بگید چیکار کنیم چون واقعا عذاب می کشیم و زندگی ما را تحت تاثیر قرار داده  لطفا راهنمایی بفرمایید.

دیدگاهتان را بنویسید