0 دیدگاه

 با عرض سلام


۸ ماه پیش با پسری ۲۸ ساله اشنا شدم که تازه از امریکا بازگشته بود..حدود ۳ سال انجا تنها زندگی می کرد…البته قبلا که ایران بودند.می شناختمشون.شناخت کاملی ازش نداشتم. اطرافیان به من میگفتند که ایشون قبلا اعتیاد داشتند ..خودش اوایل انکار میکرد که نه..و همچین چیزی نبوده..چون قضیه دوستی ما خیلی جدی شده بود..با شک به مساله اعتیاد اون..برادر بزرگش واقعیت را به من گفت..که تا از امریکا برگشته.خودش به او گفته که به این راه کشیده شده..و صبح همان روز او را  سم زدایی کردند.. حالا هم با او صحبت کردم . اولها باز انکار..اما اخر به من گفت که امریکا گراس مصرف کرده . به گفته ی خودش ۵ ماه مصرف کرده. و تا رسیده ایران جریان را به برادرش گفته…و در اخر هم گفت یه اشتباه بزرگی بود که انجام دادم.حال سوال من..۸ ماه پیش سم زدایی شده..ولی هنوز خانواده اش شک دارند که باز به این راه کشیده شده..من قصدم فقط کمک به اون و خانواده اون..چون خانواده اش میگه حرف تو را گوش میده…اما من که از اون میپرسم.میگه قبلا بودم اما دیگه نه..یک اشتباه بوده ..هر کاری بگى میکنم. ۱ هفته ۲ هفته کامل میرم جایی میمونم که هم به تو ثابت بشه هم خانواده ام. و میگه خودم هم از این وضع خسته شدم..میخواهم اینده ام را درست کنم با تو..هدفدار..روی من تاثیر مثبتی گذاشتی ..کارشو بعد اینکه با من شروع کرد به حرف زدن از ۳ ماه بعد بازگشتش شروع کرد..از صبح تا شب سر کار..خیلی محکم حرف می زنه..اما خانواده اش باور نمی کنند و به من میگن به تو هم دروغ میگه..به همه رفتارهای او شک می کنند و به کوچکترین رفتار او گیر می دهند..حاضر به انجام همه کاری هست اما خانواده اش به ازمایشات هم شک دارند چون همه نوع کلکی توش هست…


میدانم چکار کنم؟ چه طور میتونم کمک کنم هم به اون هم به خانواده شکاکش؟

دیدگاهتان را بنویسید