0 دیدگاه

سلام


پسره خوبه بابام بودم


اقا.. با شخصیت..خوشتیپ….۵ ماه مونده بود سربازیم تمام بشه که دوسته صمیمیم امید من رو با شیشه اشنا کرد.


اوایل هفته ۱ بار وهفته ای ۲..۳…۴..۵…… امروز ۵ ماه از پایان سربازیم گذشته  ومن مصرفم بالا رفته.. من شیشه میخورم…روزی ۲ سوت باید بخورم وگرنه  ……..


من عاشق مادرمم نمیخوام نابودش کنم…..


دوست دخترم نازنین تمام زندگیشو به پام گذاشته…..


دوستام خیلی بیشتر از اینا رو من حساب میکنن.. ابروم میره…..


تا ازین گندتر نشدم میخوام نجات پیدا کنم


دنبال کمک و راهنمایم….


نه به عنوان دکتر.. به عنوان برادر بزرگتر  کمکم کن


زندگی رو دوست دارم

دیدگاهتان را بنویسید