0 دیدگاه

باسلام وخسته نباشید برادری دارم ۳۹ساله که بعد از اعتیاد به تریاک وهروئین اکنون به شیشه روی آورده است.دارای همسر و دو فرزند دوقلو دختر ۵ماهه می باشد همسر ایشان شاغل بوده و بچه هایشان تا ساعت برگشت از کار همسر نزد مادرزنش نگهداری می شود .برادرم دارای مغازه بوده و در بالکن آن مخفیگاهی برای انجام کارهایش درست کرده است و در آن محل مصرف میکند. لازم به ذکر اینکه مغازه چسبیده به منزل پدرخانومش می باشد و منزل برادرم اجاره طبقه پایین زیرزمین پدرخانومش می باشد.ایشان درچند روز اخیر با مراجعه به محل زندگی پدرومادر که محل کسب وکار من ویکی دیگر از برادرانم می باشد درساعت ۱۲شب شروع به فحاشی و داد و فریاد کرده است.با مراجعه من به ایشان ابتدا با در بسته مغازه روبرو شدم سپس با تلفن همراه ایشان زنگ زده و موفق شدم به داخل مغازه بروم و با ایشان صحبت کنم از گذشته های بسیار دور که با هم یک شغل را شروع کرده بودیم شروع کرده و مسایل جدایی از همدیگر را بازگو کرده وکلا”به تشریح اعمال خوب خود و درمقابل خیانت و اعمال بد فامیل را بازگو می کردازساعت ۹شب تا ساعت ۱نصفه شب به صحبت کردن مشغول شدیم.ایشان می گفت دفعه قبل که معتاد به شیشه بوده حالت مصرفش سوت بوده ولی هم اکنون با واحد گرم سروکاردارد.فردا ساعت ۳که به مغازه اش مراجعه کردم مرا به دیدن وضعیت وآشفتگی خانواده اش دعوت نمود و با خانواده و فرزندانش صحبت کردیم وبه گفته خودش همسرش از مصرفش اطلاعی ندارد و به من تاکید می کرد به ایشان بروز ندهم اما بنده متوجه شدم که ایشان کاملا از موضوع خبرداراست ولی به روی خود نمی آورد.بعد از برگشت از منزلش مغازه را بازکردم ایشان به بالکن رفت  و من بعلت اشتراک صنفی که داریم شروع به پرسش درباره کالاهایش کردم.می گفت کامپیوترم خراب است با یکی ازدوستان تماس گرفتم که بیاید وکیس را برای تعمیر ببرد وایشان نیز آمد و رفت.درحین صحبت هایش از مارک خوب کالا هایش صحبت می کرد که با عدم تصدیق من که درلفافه بود مواجه شده بود .برای کاری مدت یک ساعت اورا ترک کردم ودرموقع برگشت مغازه را برایم باز نکرد و ازپشت گوشی با حالتی پرخاشگرانه صحبت را شروع کرد وبا صبروحوصله من بعد از ۱ساعت دوباره درب مغازه را باز کرد ومرا به داخل راه داد و باز همان تکرار مکررات ازاو صحبت کردن و ازمن گوش دادن وگاهی نیز همراهی وبا اندک خنده در مواقع وبیشتر دوست داشت از پهلوان بازی هایش بگوید واینه چه آدم بدبختی است که خود را فدای پیشرفت برادران وخواهرانش کرده است و اینکه ایشان قدر خوبیهای اورا ندانسته اند.وایشان با گذشت ۷سال درنزد خانواده محبوبیت و جایگاه هش را ازدست داده است.حال سئوالم از خدمت شما اینست که:


۱٫با وجود متاهل بودن خودم وداشتن دوفرزند دختر و شغل بسیار پرترافیک چگونه این مورد را برای همسرم تشریح کنم که ایشان نگوید چرا فقط تو این میخواهی این مسئله را حل کنی و دیگر اعضای خانواده ات هیچ کاری نمی کنند.


۲٫چگونه وبا چه روشی ایشان را متقاعد کنم که از امکانات کلینیک شماکه درتهران است ومادرشهرستان استفاده کند.


۳٫با همسر ایشان چگونه موضوع را مطرح کنم باز مثل دفعه های قبل که کمک کردیم و ایشان اعتیادش را ترک کرد ولی باز لغزش پیدا کرد نشود.


۴٫درضمن جهت مشاوره حضوری درکلینیک شما برای روزسه شنبه ساعت ۷بعد از ظهر از مسئول پذیرش وقت گرفته ام .

دیدگاهتان را بنویسید