با سلام .من ۳۵ سالمه وهمسرم ۴۲ سال ۳ماهه عقد کردیم در محل کار از من خواستگاری کرد همه از او تعریف میکردند از جمله پدرم که او هم کارمند انجا بود و مدیر عاملمان که همسایمون بود متاسفانه ما زود عقد کردیم ۱۰ روز بعد از عقد رفتار همسرم عوض شد ۱روز خوب بود ۱روز بد در نیمه شعبان حتی سعی کرده بود با نامزد قبلیش که من اطلاع نداشتم ارطباط برقرار کند وبا موبایل من به ان دختر زنگ زد وروز بعد من با پدر ومادرم ان دختر را ملاقات کردیم که او هم دروغهای زیادی گفت اما گفت که همسرم توهمی است من وهمسرم از ۱۵ روز بعد از عقد دعواهایمان شروع شد تا اینکه ماه رمضان حدود ۲۰ روز به منزل خواهرش در شهرستان رفت البته والدینش فوت کردهاند وخواهراش همه کارشن که انها هم هیچ تماسی با ما نگرفتند وپدر من هم که از انها خواست تا با هم مشورت کنند امتناع کردند وبطور کامل خودشان را کنار کشیدند تا هفته پیش که باز مهربون شده بود گفت که شیشه میکشه وبعد از ان هم کلی به من اهانت کرد ودیگه زنگ نزد وجواب هم نداد تا جایی که من باهاش بودم نصف شبها بیدار بود منطقی صحبت نمیکرد والان هم که خودشو نشون نمیده نمیدونم چیکار باید بکنم از طرفی همیشه خانه تنهاست فقط برای صرف غذا منزل خواهراش میره من تا حالا فرد معتاد ندیده بودم نمیدونم میشه درستش کرد یا باید جدا شوم از عواقب طلاق هم میترسم در ضمن مدیر عاملمان بخاطر مشکل همسرم هر دوی مارا اخراج کرده ومتاسفانه خانوادش بجای کمک ارتباط را با من و خانواده ام قطع کردند من باید چکار کنم اما یک بار کتکم زد ویک بار هم تهدید کرد که سرم را میبره ۳بار هم پیشنهاد کشیدن داد که من فکر میکردم شوخی میکنه کمکم کنید ممنون