0 دیدگاه

با عرض سلام و خسته نباشید دیروز شرح حالی از همسرم را برای شما و یکی از همکاران دیگرتان ارسال نمودم و همکار محترم شما پاسخ مرا تا حدودی دادند و مرا تشویق به مطالعه مقاله درمان نگهدارنده با متادون نمودند . من بعد از خوندن اون مقاله مصمم شدم که برای کسب اطلاعات بیشتر و رفع مشکلم ادامه راه را با شما همقدم شم. ببینید شوهرمن ۲۶ سال سن داره که از سنین پایین مصرف تریاک و شیره رو داشته . از زمانی که من با اون آشنا شدم و پی به اعتیادش بردم چند بار اقدام به ترک کرد اما با توجه به اینکه خانواده ش در این راه با اون همراه نبودند و شرایط رو مساعد نمی کردند باز به اون امر رجوع کرد تا اینکه از ماه گذشته توسط برادرش به مصرف شیشه ترغیب شد . ۲ یا ۳ بار توی خونه جلوی من اقدام به این کار کرد که من ناراحت شدم و ازش سوال پرسش کردم که با دلایل بچه گانه و اینکه می خوام خوش باشیم و از این حرفها منو متقاعد کرد و گفت که تفریحی بود و اصلا به این ماده دسترسی نداره و از برادرش گرفته و تمام شد . تا اینکه ۱۰ یا ۱۵ روز پیش مشکلات شروع شد صبح ها دیگه نمی تونست از جاش بلند شه . شاید ۳۰ یا ۴۰ ساعت رو مدام پشت هم خواب بود و زمانی هم که بلند می شد پای بساط تریاک می نشست که البته مصرف اون هم ۳ برابره شده و به قوال خودش از نئشگی تریاک چیزی نمی فهمه و باز دوباره خواب . عصبی و تند مزاج شده بود . هرچند که آرزوی ترک اعتیاد تریاکش رو دارم اما ترک شیشه برای همیشه برام مهم تره . اون بااینکه معتاد به تریاک بود اما در بدترن شرایط خماری به من نازک تر از گل نگفته اما از وقتی شیشه رو شروع کرد و حالا هم که می گه کنار گذاشته اونقدر غیر قابل کنترل شده که از اونجایی که دلش نمیاد بهم حرفی بزنه وقتی عصبیه بهم می گه چند لحظه ای دوروبرش نباشم تا حالش بهتر شه . کارش رو داره از دست می ده . وقتی علت این موارد رو ازش پرسیدم و بهش گفتم تو ۱۲ ساله داری تریاک مصرف می کنی ولی هیچ وقت اینجوری نبودی خودش با ناراحتی اعلام کرد که یک ماهی هست که شیشه کشیده و الان ۱۰ روزی هست کنار گذاشته و اینا آثار اون هست . البته به فکر ترک شیشه افتاد اونم به خاطر ترسی که تو وجودش بوجود اومد چون اولا خودش دچار مشکل بینایی شده شدید طوری که دیگه قادر به خوندن اس ام اس نبود و زمانی هم که خواب بود مدام لرزش در بدن داشت و مورد بعدی هم اینکه یکی از دورو بریاش رو دیده بود که اونم مصرف کننده شیشه بود و داره زندگیش می پاشه اونم به خاطر حس بدبینی که تو وجود طرف به زن و بچه اش ایجاد شده بود . در خاتمه بعد از گفتن شرح مختصری از اوضاع همسرم اگه درمان خاصی یا حتی مصرف متادون رو پیشنهاد می کنید برنامه ای رو برام مشخص کنید تا من نسبت به اون اقدام کنم . چون در این مورد خودش هم کاملا همکاری می کنه و فکر می کنم خودم هم به عنوان نیمی از وجود اون کاملا در ترک اعتیادش و تداوم این امر بتونم باهاش همراه باشم . با تشکر مریم

دیدگاهتان را بنویسید