0 دیدگاه

ساراهستم سلام خانمی هستم سی ساله,از۱۴سالگی ازدواج کردم وبامشکلات زیادی روبروشدم,شوهرم ۷سال ازمن بزرگتره,خیلی مرموزاست ازوقتی عروسیمان راگرفتیم ۱۸سال میگذرد,وحدود۱۴سال است که زنی راسیقه کرده,اودوتابچه داشت ازشوهرقبلیش,وتاالان باملایمت ومهربانی باشوهرم رفتارکردم درضمن چون تحمل این کاررانداشتم دورازچشم شوهرم ازمواداستفاده میکردم شوهرم هم معتادتریاک است,خیلی دوست دارم موادروترک کنم ولی وقتی اینواستفاده میکنم دیگه به شوهرم گیرنمیدم,اخه همش فکرمیکنم یه عمرشوهرم الکی بهم میگفته دوستم داره,من سه تا بچه دارم وزندگیم روهم خیلی دوست دارم یه خانم خوشتیب وهیکلی هستم وهرکس ازاقوام منوباشوهرم میبینه بهم میگه چه مشگلی داشتی که شوهرت بازن دیگری که معتاداست ازدواج کرده,تحمل این حرفابرام سخت شده,دخترزنه دوبارازدواج کرده پسرش بازنی رابطه داشته والان درزندان هست,خودش میگه بازنه نیست ولی گوشیش مدام زنگ میخوره واون نمیتونه پیش ماصحبت کنه دیگه خسته شدم چه کنم.درضمن اوازشوهرم نه سال بزرگتره وحال که شدم سی ساله همش میگه خوبه ادم درپیری بایک دختر۱۵ ساله ازدواج کنه,واقعاچطوری میشودبه مردای این زمونه اعتمادکرد,ممنونتم خانم لطفاراهنماییم کنید

دیدگاهتان را بنویسید