سلام ؛ خسته نباشید نامزده بنده حدود دو سال است که دچار اعتیاد به شیشه است الان شش ماه که شکاکیت زیادی داره توی خیابان اگر عصبانیش بکنم خیلی راحت جلوی همه به کتک زدن من مشغول می شه و اگه آرومش نکنم و حرفش قبول نکنم اوضاع خیلی بدتر می شه حرفهای خیلی بدی می گه تهمت می زنه و فحاشی و خیلی از مسائل دیگه الان بوپروپوین B2 مصرف می کنه ولی در کنار اون یک گرم در روز شیشه مصرف می کنه البته ایشان چون پدر ومادرشون از دست دادن و تنها زندگی می کنند بهانه تنهایی رو داره و افسردگی شدیدی گرفته و می گه هر کاری می کنم شاد نمی شم و نمی تونم سرکار برم خوب منم کم آوردم با خواهر و برادرش هم ارتباط نمی گیره و می گه من بخاطر تو از شون جدا شدم و نمی ره کنار اونا و اونا هم کاری ندارن هر چند دقیقه یکبار بهم زنگ می زنه هم محل کارم هم توی خونه تا نصف شب همه از دستم عصبانی می شن بهشم می گم با تهدید و پرخاش باهام رفتار می کنه از طرفی هم خوب احساساتم نصبت بهش پابندم کرده و بخاطر دلایل بالا هم نمی تونم ازش جدا بشم دوست دارم بهش کمک کنم ولی نمی دونم واقعا چیکاری کنم حتی چندبار دکتر روانپزشک رفتیم و همه به ایشان گفتند در رنجی – افسردگی داری البته به منم گفتن شما هم دچار درگیری شدی با این موضوع چون سر کار نمی ره خوب از من هم از نظر مالی کمکش میکنم آخرش می گه تو منو سوق دادی تو این راه می گم خوب الان دیگه رو من حساب نکن می گه الان که دیگه نمی شه و می گه میریم سر زندگیمون من می خوابم خوب می شم شما منو راهنمایی کنید.
1 پاسخ
با سلام
اگر به رفتارهای خود دقت کنید متوجه خواهید شد که بسیاری از رفتارهایتان به بیمار در جهت مصرف موادش کمک می کند ( مثلا اینکه هزینه مصرف مواد و تأمین نیازهای وی را شما پرداخت می کنید )! تا زمانیکه همینگونه رفتار می کنید همسر شما نیز عوارض مصرف مواد را درک نخواهد کرد و روز به روز مصرف مواد و موارد مرتبط با آن در خانواده شما گسترش پیدا می کند.
متأسفانه بسیاری از رفتارهای غیر مسئولانه خانواده ها و اطرافیان (که تقویت کننده اعتیاد هستند مانند سرویس دادن های زیاد علی رغم مصرف مواد توسط شخص) به این دلیل است که به شدت احساس تقصیر می کنند و این احساس تقصیر توسط بیمار نیز تشدید می شود. تا زمانیکه احساس تقصیر می کنید نمی توانید به همسرتان کمک کنید!
اگر بدبینی شدید و در مواردی همراه با توهم است بستری اجباری لازم است.