0 دیدگاه

 


سلام من خانم ۲۳ هستم و شوهرم ۲۹ ساله هیچوقت به علت ازدواج خیلی زودم از زندگی راضی نبودم شاید یکی از علت های راضی نبودنم زود فرزند دار شدنم بوده یا سر به هوا بودن شوهرم یا توقع زیاد خوشبختی داشتن خودم از زندگی که اصلا این توقع من مادی نبوده ما هشت ساله که ازدواج کردیم اما هیچ وقت آب خوش از گلوی هیچ کداممان پایین نرفته در صورتی همدیگه دوست داریم من همیشه فکر می کنم دلیل پایداری زندگیمان دختر پنج سالمه حالا با این حرف ها وقت را نگیرم سال پیش کار ما به دادگاه هم رسید به علت مصرف شیشه اما ترک کرد که اون را هم شک دارم این اواخر دوباره مواد و پایپ داخل وسیله هاش دیدم نمی خوام  زندگیم به هم بریزه با اینکه شب بیداری هاش وروز خوابیدنش کلافم کرده اما می خوهم به اون و خودم بچه ام کمک کنم چون میگن شیشه عوارض خیلی بدی داره  وقتی دعوا مون می شه ازش می ترسم که نکنه بلایی سر منا بچه ام بیاره حالا نمی دونم چه جوری ازش بپرسم که اگه دوباره مصرفش را شروع کرده کمکش کنم که ترک کنه میترسم انکار کنه کارمون به دعوا بکشه حالا می خوام از شما کمک بگیرم که چطوری باهاش صحبت کنم که به جای انکار  صادق باشه خیلی ممنون


وجیهه از اصفهان   

دیدگاهتان را بنویسید