سلام و روز بخیر
آقای دکتر شما منو خوب شناختید من جرات اینکه به همسرم بدون هیچ مدرکی بگم معتاده رو پیدا نکردم تا اینکه دو روز پیش وقتی از بیرون اومدم خوه متوجه بویی در خانه شدم که وقتی رفتم توی اتاق دیدم وسایل مصرفه واده که همسرم فرصت نکرده جمع کنه و از اتاق اومده بود منم از فرصت استفاده کردم و باهاش دعوا کردم که چرا این کارو میکنه اما با پررویی تمام دوباره انکار کرد و و قتی دید که راهی نداره گفت اصلا دوست دارم چون تو جاسوسس منو میکنی و میخوای یه الف بچه هوامو داشته باشی انقدر میکشم که دق کنی
خلاصه اون تهدیدی هم که گفته بود تاثیر نداشت و گفت اگر بهشون بگی باید خودتم بری و بعدم مثل آدمای طلبکار شد وقتی دیگه خیلی بهش گیر دادم گفت نترس من معتاد نشدم تفریحیه و از این حرفا بهش گفتم قول بده نکشی گفت قول نمیدم
آقای دکتر تریاک مصرف میکرد و کلی سیخ و سوزنم داشت
حالا من موندم و سردرگمی که چه کارکنم من نمیدونم گه رفتاری داشته باشم بهش محبت کنم طردش کنم چه کارکنم اونم کاملا بی تفاوته و انگار هیچ اتفاقی نیفتاده البته با منم سرد برخورد میکنه
تمام ترسم از اینه که روش باز شده باشه و بخواد بیاره خونه بکشه تو رو خدا کمکم کنید
اون الان تو مرحله ای نیست که راضی بشه بیاد برای درمان تواین مدت وظیفه من چیه ؟
1 پاسخ
خوب اگر رابطه شما اینه که شما مثل یک بچه همسر خودتون را کنترل میکنید و اون هم به همین خاطر مصرف داره کل داره مشکل داره.
به نظر باید بتونید مثل ادمهای بزرگ زندگی کنید. ادمهای بزرگ معمولا خط قرمز برای هم دارن و در صورتی که خط قرمز اونها زیر پا گداشته بشه در مورد ادامه زندگی تصمیم میگیرن .
اگر خط قرمزی نباشه و بیشتر نمایش بازی کردن باشه معمولا مشکلات زیاد میشه. همین که شما از ترک زندگی میترسین ، شوهر شما تهدید میکنه که اصلا برو بیرون ، …. نشون میده حد و مرز خاصی ندارین.
یا باید بتونید حد و مرز واقعی داشته باشید یا باید در همین وضعیت فعلی ادامه بدین