0 دیدگاه

با سلام خدمت شما برادری دارم که معتاد به شیشه بوده وحدود چهار ماه است که در کمپ بود وترک کرده برای دفعه چهارم واین بار با میل خودش رفت ودر آنجا مسئولیت پذیرش کمپ به او واگذار شده بود وبه بهبودی همه معتادان کمک میکرد وهمه از رفتارهایش تعریف خوب میکردند وبعد از چهار ماه گفت خسته شدم وبرگشت در صورتی که راهنمایش میگفت دو ماه دیگر نیاز است که اینجا بماند واو به بهبودی خود کمک نکرده ولی برادرم نماند وآمد .والان در حال حاضر کمی  رفتارش خوب است و چند ساعت بعد تند خو میشود وهنوز که هنوز است میگوید من چیزیم نبوده وداشتم زندگیمو میکردم وچهار ماه از زندگیم عقب افتادم وعجیب از پدرم ومادر وبرادرم متنفر است وروزها در خانه میخوابد و با تلفنهای مشکوک از خانه بیرون میرود وشب وقتی بر میگردد میخواهد فردا صبح برود کار ولی فردا میخوابد ومیگوید نمی خوام برم کار میخوام بخوابم . از شما خواهشمندم بگویید چه کنیم وتمام رفتارهایی که در دوران مصرف داشته وتوقعاتی که دارد را هنوز دارد وانکار میکند که مشکلی داشته ونگرانی ما اینست که پشت تلفن رمزی صحبت میکند بعنوان مثال میگوید اصغر هم پنجره میخواهد براتون جور میکنم ویا با حقه ومکر میگوید به فلانی بدهکارم ونه میگوید بابت چی ونه ما میتوانیم حرفی بزنیم .ولباسهای میپوشد که در شان ما وخانواده ما نیست واین باعث رنجش وعذاب ما میشود .خواهشمندم بگویید ما چه کنیم وآیا این رفتارها وتلفنها مشکوک نیستند وما چگونه رفتار کنیم وعمل کنیم وبدهی او را آیا بدهیم یا نه . آیا به او اعتماد کنیم یا نه . خواهش میکنم جوابم را بدهید چون همگی درمانده شدیم ونمیدانیم چه کنیم

دیدگاهتان را بنویسید