سلام و خسته نباشید خدمت خانم دکتر ….من با پسری دوست شدم که قصدش ازدواجه یعنی هم خانواده اون هم خانواده من در جریانن.اخلاقش خوبه ولی وقتی یکم عصبانی می شه معمولا یعنی ۸۰ درصد هم حساسیتش وقتیه که من گوشیم سایلنت است …. حرفایی می زنه که من می مونم این همون آدمه….مثلا وقتی ما خونمون رو عوض کردیم خیلی ناراحت شد که از محل اونها دور شدیم و گفت حتما بابات پول جهیزیه نداره که خونتون رو فروختید و رفتید رهن کردید خواهر من ۴۰ میلیون جهیزیه برد و …..دیگه اینکه من ترکم می گه ترکها خرن و بی مسولیتن و ما خونوادمون پولدارن و از این جور حرفها .یکبار هم گفت از بی عقلی مامانته که نمی زاره زودتر ما عقد کنیم وضع ما این جوریه….اصرار دارن که زودتر بیان خواستگاری ولی از اون جایی که من ۱ خواهر بزرگتر داره خانواده ام کمی مخالفن و اون پسر هی می گه مادرت فکر نداره و .خلاصه بعضی وقتها حرفهایی می زنه که خیلی دلم می شکنه نمی دونم ادامه رابطه با چنین آدمی درسته.آیا ممکنه بعدا تو خانواده ام اینجوری برخورد کنه وو؟اینو هم بگم وقتی دعواهاش تموم می شه می گه عصبی بوده و ۱ چیزی گفته خلاصه تو ۲ راهی بدی گیر افتادم از ۱ طرف خواهر بزرگترم و از طرف دیگه رفتارهای این پسر.خانم دکتر اینم بگم که اصرار عجیب این خانواده هم واسه من خیلی عجیبه آخه ما هنوز ۵ ماهه آشنا شدیم ….خانم دکتر من کمی هم به اعتیاد این پسر مشکوکم این که از ۱ سال قبل که من عکسهاشو دیدم خیلی لاغرتر شده و خودش هم تو عصبانیت می گه از وقتی با منه لاغر شده..دیگه اینکه از مخدر شیشه هم خیلی حرف می زنه..حتی قیمتش هم می دونست..کمرش هم جوش چرکی زده بود که باهاش رفتم دکتر که دکتر ازش پرسید چیزی مصرف می کنی که سریع جواب داد نه من ورزشکارم..یه جوری هم پلک می زنه یعنی عادی پلک نمی زنه..بعضی وقتها هم پاش خیلی درد می گیره طوری که نمی تونه راه بره….خانم دکتر ازتون می خوام که راهنماییم کنید آخه من دسترسی به مشاوره حضوری هم ندارم و نمی تونم برم.. ممکنه سوالم کمی ساده باشه ولی عاجزانه ازتون می خوام کمکم کنید….
سلام و خسته نباشید خدمت خانم دکتر ….من با پسری دوست شدم که قصدش ازدواجه یعنی هم خانواده اون هم خانواده من در جریانن.اخلاقش خوبه ولی وقتی یکم عصبانی می شه معمولا یعنی ۸۰ درصد هم حساسیتش وقتیه که من گوشیم سایلنت است …. حرفایی می زنه که من می مونم این همون آدمه….مثلا وقتی ما خونمون رو عوض کردیم خیلی ناراحت شد که از محل اونها دور شدیم و گفت حتما بابات پول جهیزیه نداره که خونتون رو فروختید و رفتید رهن کردید خواهر من ۴۰ میلیون جهیزیه برد و …..دیگه اینکه من ترکم می گه ترکها خرن و بی مسولیتن و ما خونوادمون پولدارن و از این جور حرفها .یکبار هم گفت از بی عقلی مامانته که نمی زاره زودتر ما عقد کنیم وضع ما این جوریه….اصرار دارن که زودتر بیان خواستگاری ولی از اون جایی که من ۱ خواهر بزرگتر داره خانواده ام کمی مخالفن و اون پسر هی می گه مادرت فکر نداره و .خلاصه بعضی وقتها حرفهایی می زنه که خیلی دلم می شکنه نمی دونم ادامه رابطه با چنین آدمی درسته.آیا ممکنه بعدا تو خانواده ام اینجوری برخورد کنه وو؟اینو هم بگم وقتی دعواهاش تموم می شه می گه عصبی بوده و ۱ چیزی گفته خلاصه تو ۲ راهی بدی گیر افتادم از ۱ طرف خواهر بزرگترم و از طرف دیگه رفتارهای این پسر.خانم دکتر اینم بگم که اصرار عجیب این خانواده هم واسه من خیلی عجیبه آخه ما هنوز ۵ ماهه آشنا شدیم ….خانم دکتر من کمی هم به اعتیاد این پسر مشکوکم این که از ۱ سال قبل که من عکسهاشو دیدم خیلی لاغرتر شده و خودش هم تو عصبانیت می گه از وقتی با منه لاغر شده..دیگه اینکه از مخدر شیشه هم خیلی حرف می زنه..حتی قیمتش هم می دونست..کمرش هم جوش چرکی زده بود که باهاش رفتم دکتر که دکتر ازش پرسید چیزی مصرف می کنی که سریع جواب داد نه من ورزشکارم..یه جوری هم پلک می زنه یعنی عادی پلک نمی زنه..بعضی وقتها هم پاش خیلی درد می گیره طوری که نمی تونه راه بره….خانم دکتر ازتون می خوام که راهنماییم کنید آخه من دسترسی به مشاوره حضوری هم ندارم و نمی تونم برم.. ممکنه سوالم کمی ساده باشه ولی عاجزانه ازتون می خوام کمکم کنید….
سلام و خسته نباشید خدمت خانم دکتر ….من با پسری دوست شدم که قصدش ازدواجه یعنی هم خانواده اون هم خانواده من در جریانن.اخلاقش خوبه ولی وقتی یکم عصبانی می شه حرفایی می زنه که من می مونم این همون آدمه….مثلا وقتی ما خونمون رو عوض کردیم خیلی ناراحت شد که از محل اونها دور شدیم و گفت حتما بابات پول جهیزیه نداره که خونتون رو فروختید و رفتید رهن کردید خواهر من ۴۰ میلیون جهیزیه برد و …..دیگه اینکه من ترکم می گه ترکها خرن و بی مسولیتن و ما خونوادمون پولدارن و از این جور حرفها .اصرار دارن که زودتر بیان خواستگاری ولی از اون جایی که من ۱ خواهر بزرگتر داره خانواده ام کمی مخالفن و اون پسر هی می گه مادرت فکر نداره و .خلاصه بعضی وقتها حرفهایی می زنه که خیلی دلم می شکنه نمی دونم ادامه رابطه با چنین آدمی درسته.آیا ممکنه بعدا تو خانواده ام اینجوری برخورد کنه وو؟اینو هم بگم وقتی دعواهاش تموم می شه می گه عصبی بوده و ۱ چیزی گفته خلاصه تو ۲ راهی بدی گیر افتادم از ۱ طرف خواهر بزرگترم و از طرف دیگه رفتارهای این پسر.خانم دکتر اینم بگم که اصرار عجیب این خانواده هم واسه من خیلی عجیبه آخه ما هنوز ۵ ماهه آشنا شدیم ….خانم دکتر من کمی هم به اعتیاد این پسر مشکوکم این که از ۱ سال قبل که من عسهاشو دیدم خیلی لاغرتر شده و خودش هم تو عصبانیت می گه از وقتی با منه لاغر شده..دیگه اینکه از مخدر شیشه هم خیلی حرف می زنه..حتی قیمتش هم می دونست..کمرش هم جوش چرکی زده بود که باهاش رفتم دکتر که دکتر ازش پرسید چیزی مصرف می کنی که سریع جواب داد نه من ورزشکارم..یه جوری هم پلک می زنه یعنی عادی پلک نمی زنه..بعضی وقتها هم پاش خیلی درد می گیره طوری که نمی تونه راه بره….خانم دکتر ازتون می خوام که راهنماییم کنید آخه من دسترسی به مشاوره حضوری هم ندارم و نمی تونم برم..